کلافگی

ساخت وبلاگ

نشستم وسط آزمایشگاه با بغض تو گلو و چشمای خیس. چنان خسته‌م از دانشگاه و استادام و کارم که اگر ترم ۵ نبودم هر آن ممکن بود برم انصراف بدم.
من اگر از تا چند ماه دیگه بلایی سر خودم آوردم بدونید که ربطی به نهنگ آبی نداشته. از دست استادام بوده.
چنان خسته و کلافه‌م که دلم می‌خواد از خواب بپرم و ببینم که کل این ۲سال و خرده‌ای ارشدم کابوسی بیش نبوده و الان هنوز همون ۲۲ ساله‌ی پرشور ماجراجوئم.
میشه نصیحتم نکنین؟ میدونم می‌گذره این روزا. خب؟ اینارو نوشتم که یه روزی در آینده بیام بخونم و ببینم که گذروندم این روزای بیهوده‌ی پر از کلافگی و به بن‌بست‌رسیدگی رو... همین.

سلام دوباره!...
ما را در سایت سلام دوباره! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6khabgahneveshteh8 بازدید : 78 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1397 ساعت: 21:45